جدول جو
جدول جو

معنی سرما زدن - جستجوی لغت در جدول جو

سرما زدن
(طِ دَ)
به عضوی یا میوه ای آفت رسیدن بسبب سرمای سخت. رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درجا زدن
تصویر درجا زدن
در امور نظامی پا بر زمین زدن بدون پیش رفتن
کنایه از در یک حال یا در یک مقام باقی ماندن و پیشرفت نکردن
فرهنگ فارسی عمید
(حَکَ دَ)
پشت پا زدن. (غیاث) (آنندراج) :
آثار قیامت نگری بی رخ دوزخ
گر حسن زند بر کف خاکی سرپایی.
واله هروی (از آنندراج).
، به پا چیزی را رد کردن. (غیاث). لگد زدن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طِ کَ دَ)
در سرنا دمیدن. سرنا را به صدا درآوردن: راست بیا راست برو ماست بخور سرنا بزن.
- سرنا زدن شکم، قراقر کردن شکم. (از آنندراج).
، مجازاً چانۀ بیجا زدن را گویند: چه سرنا میزنی، ای چه غوغا میکنی. (آنندراج) (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سلام زدن
تصویر سلام زدن
سلام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرما زده
تصویر سرما زده
آنچه یا آنکه به سرما زدگی مبتلی گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یغما زدن
تصویر یغما زدن
تاراج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرما زده
تصویر گرما زده
آنکه حرارت در وی سخت اثر کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورمال زدن
تصویر ورمال زدن
گریختن (از ترس)
فرهنگ لغت هوشیار
حالت سرما زده، آفتی که به سبب سرمای شدید به درختان و میوه های آنها رسد، آسیبی که به علت سرمای سخت در برخی از اعضای بدن ایجاد میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر پا زدن
تصویر سر پا زدن
پشت پا زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر وا زدن
تصویر سر وا زدن
اعراض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمال زدن
تصویر برمال زدن
گریختن
فرهنگ لغت هوشیار
در اصطلاح نظامی، در مشق سربازان، ایستاده چون رونده ای پای برداستن و نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
Cement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
cimenter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
mengecor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
সিমেন্ট লাগানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
ปูนซีเมนต์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
kuweka simenti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
çimento dökmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
セメントを塗る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
לצקת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
시멘트를 바르다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
цементувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
सीमेंट लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
cementeren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
cementar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
cementare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
cimentar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
水泥
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
cementować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
zementieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
цементировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیمان زدن
تصویر سیمان زدن
سیمنٹ لگانا
دیکشنری فارسی به اردو